از حضرت امام محمد باقر (ع) روایت است که چون امام حسین علیه السلام اراده نمود از مدینه بیرون رود و زنان بنى هاشم از خروج حضرت اطلاع یافتند، به محضر آن حضرت آمدند، ناله و گریه نمودند، بلکه امام علیه السلام را از رفتن به مدینه باز دارند.
تا این که حضرت آنها را از گریه ساکت نمود. حضرت آنها را به خدا سوگند داد که ناله خود را بلند نکنید: زنان بنى هاشم عرضه داشتند پس ما گریه و زارى را براى چه روز بگذاریم ؟
امروز براى ما مانند روزى است که رسول خدا صلى الله علیه و آله و على و فاطمه و حسن و زینب و ام کلثوم و رقیه (ع) از دنیا رفتند، و تو را قسم مى دهم که خود را در معرض مرگ قرار ندهى .
جان ما به فداى تو باد اى میوه دل نیکانى که در قبرها قرار گرفته اند. یکى از عمه هاى امام حسین علیه السلام ناله کرد و گفت : اى نور دیده من ، الحال از هاتفى شنیدم که مى گفت :
امام حسین علیه السلام عمه خود را دلدارى داد و به او فهماند که کار او به قضا و قدر خدا بستگى دارد و کارى است که باید انجام پذیرد.
علامه مجلسى (ره) در جلا العیون به سند معتبر شیخ صدوق و دیگران از امام صادق علیه السلام روایت کرده که چون سیدالشهدا علیه السلام از مدینه بیرون آمد، فوج هاى بسیار از فرشتگان با علامت هاى محاربه و نیزه در دست بر اسبهاى بهشتى بر سر راه آن حضرت آمدند و سلام کردند و گفتند:
اى حجت خدا بر جمیع خلایق بعد از جد و پدر و برادر خود، خداى بزرگ جد تو را در چند دفعه با ما یارى کرد، اکنون ما را به یارى تو فرستاده است.
حضرت فرمود: وعده گاه من و شما در آن جایى باشد که خداى بزرگ براى من مقرر فرموده است و آن کربلاست ؛ چون به آن بقعه شریفه رسیدم نزد من آیید.
فرشتگان گفتند: اى حجت خدا، هر حکمى که خواهى بفرما که ما تو را اطاعت کنیم و اگر از دشمنى مى ترسى ما همراه توایم و دفع ضرر از تو مى نماییم.
حضرت علیه السلام فرمود: اینان ضررى به من نمى توانند برسانند تا به محل شهادت خود برسم .
پس از این واقعه افواج بى شمارى از جنیان مسلمان ظاهر شده وقتى به محضر آن حضرت آمدند گفتند: اى سید و بزرگوار! ما از شیعیان و یاران توییم ، آن چه خواهى در باب یاران و دشمنان خود به ما بفرما تا ما تو را اطاعت کنیم ، و اگر اجازه بفرمایى تمام دشمنان تو را در همین ساعت هلاک کنیم و تو در جاى خود باشى .
حضرت علیه السلام به آنها دعا کرد و فرمود:
مگر این آیه را نخوانده اید: اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فى بروج مشیده
و نیز فرموده است : قل لو کنتم فى بیوتکم لبرز الذین کتب علیهم القتل الى مضاجعهم
اى محمد به منافقان بگو که اگر مى بودید در خانه هاى خودتان البته بیرون مى آمدند آنها که برایشان کشته شدن نوشته شده بود به طرف محل کشته شدن و استراحت ایشان .
اگر من در جاى خود بمانم این خلق ننگین به چه آزمایش شوند، و چه کسى در قبر من در کربلا ساکن شود؟ خداى بزرگ آن زمین را براى من در روز دحو الارض برگزیده است ، و پناه شیعیان قرار داده است تا امانگاه آنها باشد در دنیا و آخرت.
نزد من آیید در روز عاشورا که در آخر آن روز من شهید خواهم شد و سر مرا براى یزید پلید ببرند.
پس جنیان گفتند: اى حبیب خدا، اگر نه آن بود که اطاعت امر تو واجب است ، و مخالفت تو جایز نیست ، هر آینه مى کشتیم تمام دشمنان تو را قبل از آن که به تو برسند.
حضرت فرمود: به خدا سوگند که قدرت ما بر ایشان زیاده از قدرت شماست و لیکن مى خواهم حجت خدا را بر خلق تمام کنم.
|