سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گفتگوى امام حسین (ع) با بردارش محمد حنفیه (چهارشنبه 85/11/11 ساعت 12:35 صبح)

گفتگوى امام حسین (ع) با بردارش محمد حنفیه و نظریه محمد حنفیه  :

محمد بن حنفیه رحمه الله آگاه شد که حضرت قصد دارد از مدینه خارج شود. شرفیاب خدمت حضرت شد و گفت :
اى برادر، تو عزیزترین خلق نزد منى و از همه کس نزد من محبوب ترى و من کسى نیستم که نصیحت خود را از تو دریغ کنم ، از بیعت یزید تا آن حدى که مى توانى خوددارى کن.
خداى بزرگ تو را بر من شرف داده و از سادات اهل بهشت قرار داد.
امام حسین علیه السلام فرمود: برادر پس به کجا سفر کنم ؟
محمد بن حنفیه گفت : به مکه برو و در همان جا بمان و اگر اهل مکه با تو بى وفایى نمودند متوجه بلاد یمن شو که اهل آن شهر شیعیان پدر و جد تواند و دل هاى رحیم و عزم هاى صمیم دارند.
اگر آن ها هم بى وفایى نمودند، به طرف کوه ها و بیابان هاى شو یا از شهرى به شهرى پناه ببر تا ببینى عاقبت کار مردم به کجا منتهى مى شود.
امام علیه السلام فرمود: اى برادر! درباره من مهربانى کردى ، خداوند ما بین ما و این گروه فاسق حکم فرماید.
بر اساس بعضى روایات ، محمد بن حنفیه سخن را قطع کرد و بسیار گریست و آن امام مظلوم هم گریه کرد. امام حسین علیه السلام فرمود: اى برادر، سوگند به خدا اگر در دنیا هیچ پناه و منزلتى هم نداشته باشم با یزید بن معاویه بیعت نمى کنم و در راه هدف و ایده خود جان خواهم سپرد.

وصیت به محمد حنفیه :

امام حسین علیه السلام فرمود: خداوند به تو جزاى خیر دهد با این نصیحت ها و سخنان صوابى که گفتى. من اینک عازم مکه هستم و خود را براى این سفر مهیا نموده ام. خواهران و فرزندان برادرم و گروهى از شیعیان در این سفر مرا همراهى مى کنند. ما همه براى یک مقصود حرکت مى کنیم ، اما تو مى توانى در مدینه باشى تا از اوضاع و احوال این جا مطلع باشى. سپس به او این چنین وصیت کرد:

بسم الله الرحمن الرحیم .
وصیت کرد حسین بن على بن ابى طالب به برادرش محمد معروف به ابن حنفیه که حسین گواهى مى دهد هیچ معبودى جز خداى یگانه که او را نیاز و شریکى نیست و آن محمد صلى الله علیه و آله بنده و فرستاده اوست و دین حق را آورده است از جانب حق و بهشت و دوزخ حق است. و قیامت آمدنى است ، شکى در آن نیست خداوند بر مى انگیزاند کسانى را که در قبورند. من خروج نکردم براى تفریح و اظهار کبر و نه براى فساد و ظلم ، بلکه خارج شدم براى اصلاح دین جدم ؛ مى خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به سیرت جد و پدرم على بنابى طالب علیه السلام رفتار کنم .
پس هر کس مرا قبول کند خداوند سزوارتر است به حق و هرکس مرا رد کند صبر مى کنم تا خدا میان من و این قوم به حق حکم کند، و او بهترین حکم کنندگان است . این وصیت من است به تو اى برادر.
و ما توفیقى الا بالله ، علیه توکلت و الیه انیب
آن گاه نوشته را بپیچید و مهر کرد و به برادرش محمد داد و نصف شب از مدینه بیرون رفت.





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 10 بازدید
    بازدید دیروز: 1
    کل بازدیدها: 79415 بازدید
  • درباره من
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  •